-
حسین (ع) هنوز مظلوم است
یکشنبه 23 آبان 1389 12:07
حسین (ع) هنوز مظلوم است چون وقتی محرم میآید ... ستار گلمکانی صاحب بزرگترین بنگاه ملک و ماشین شهر، یکماه تکیه راه میاندازد و خودش در روز تاسوعا سر مردم گل میمالد و ۱۱ ماه هم سرشان شیره ! حسین (ع) هنوز مظلوم است چون وقتی محرم میآید ... قدرت سامورایی! شب ها در تکیه لخت میشود و میانداری میکند و روزها مردم را لخت...
-
خود و دیگران
شنبه 22 آبان 1389 13:54
برای اداره کردن خویش ، از سرت استفاده کن . برای اداره کردن دیگران ، از قلبت . دالایی لاما
-
تقدیم به همسفرم در این ماه عزیز
شنبه 22 آبان 1389 09:06
همسفر! در این راه طولانی که ما بیخبریم و چون باد میگذرد بگذار خرده اختلافهایمان با هم باقی بماند خواهش میکنم! مخواه که یکی شویم، مطلقا مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم یک ساز را، یک...
-
غم دل
شنبه 22 آبان 1389 08:09
مردی نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد. دکتر گفت به فلان سیرک برو. آنجا دلقکی هست، اینقدر می خنداندت تا غمت یادت برود. مرد لبخند تلخی زد و گفت: . . . . . . . . . . . . من همان دلقکم
-
چرا از مرگ می ترسید ؟
شنبه 15 آبان 1389 14:16
چرا از مرگ می ترسید ؟ چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید ؟ چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید ؟ مپندارید بوم ناامیدی باز به بام خاطر من می کند پرواز مپندارید جام جانم از اندوه لبریز است مگویید این سخن تلخ و غم انگیز است مگر می، این چراغ بزم جان مستی نمی آرد مگر این می پرستی ها و مستی ها برای یک نفس آسودگی از رنج...
-
یادی از شاملو
شنبه 8 آبان 1389 08:45
سخت است فهماندن چیزی به کسی که برای نفهمیدن آن پول می گیرد
-
شما یادتون نمیاد !!!!!
دوشنبه 15 شهریور 1389 10:55
شما یادتون نمیاد، اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم .. مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده شما یادتون نمیاد، وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم شما یادتون نمیاد، یک مدت...
-
بابا آب داد
پنجشنبه 11 شهریور 1389 10:14
بابا آب داد بابا نان داد بابا فقط آب داد و نان داد، مامان عشق داد بابا گول شیطان را خورد و شناسنامه اش چند بار پر شد. پر شد، خالی شد خالی نشد.خط خورد. زن ها خط خوردند، مادر ها خط خوردند دخترها زن شدند، زن ها مادر شدند و خط خوردند و بابا چون حق دارد، آب می دهد. نان می دهد. مامان، زوجه مامان، ضعیفه مامان، عفیفه مامان...
-
درد من تنهایی نیست
پنجشنبه 11 شهریور 1389 09:54
گاند ی درد من تنهایی نیست؛ بلکه مرگ ملتی است که گدایی را قناعت ، بی عرضگی را صبر، و با تبسمی بر لب ، این حماقت را حکمت خداوند مینامند.
-
اشک عشق
سهشنبه 9 شهریور 1389 15:19
قطره؛ دلش دریا می خواست خیلی وقت بود که به خدا خواسته اش رو گفته بود هر بار خدا می گفت : از قطره تا دریا راهیست طولانی، راهی از رنج و عشق و صبوری، هر قطره را لیاقت دریا نیست! قطره عبور کرد و گذشت قطره پشت سر گذاشت قطره ایستاد و منجمد شد قطره روان شد و راه افتاد قطره از دست داد و به آسمان رفت و قطره ؛ هر بار چیزی از...
-
دوست یعنی کی ؟؟؟
دوشنبه 8 شهریور 1389 10:26
دوست یعنی کسی که وقتی هست آروم باشی و وقتی نیست چیزی توی زندگیت کم باشه دوست یعنی اون جمله های ساده و بی منظوری که می گی و خیالت راحته که ازش هیچ سوء تعبیری نمی شه دوست یعنی یه دل اضافه داشتن برای اینکه بدونی هر بار که دلت می گیره یه دل دیگه هم دلتنگ غمت می شه دوست یعنی وقت اضافه ... یعنی تو همیشه عزیزی حتی توی وقت...
-
دوست واقعی
چهارشنبه 3 شهریور 1389 15:34
وقتی انسان دوست واقعی دارد که خودش هم دوست واقعی باشد
-
کیمیای مراقبه
دوشنبه 25 مرداد 1389 08:19
در جهان تنها یک فضیلت وجود دارد : و آن آگاهی است و تنها یک گناه : وآن جهل است و در این بین ، باز بودن و بسته بودن چشم ها، تنها تفاوت میان انسان های آگاه و نا آگاه است . نخستین گام برای رسیدن به آگاهی توجه کافی به کردار ، گفتار و پندار است. زمانی که تا به این حد از احوال جسم، ذهن و زندگی خود با خبر شدیم، آن گاه معجزات...
-
صلح و آرامش دنیا
یکشنبه 24 مرداد 1389 14:25
وقتی قدرت عشق بر عشق به قدرت غلبه کند دنیا را صلح و آرامش فرا خواهد گرفت
-
با او چجوری باشیم ؟
پنجشنبه 21 مرداد 1389 18:07
سلام دوست گلم ایمیل منو که عنوانش بود : بچه ها جمع شوید تا برویم پیش خدا رو که خوندی ، امسال یه حس ویژه ی ویژه پیدا کردم ، مستقل از همه ی مشکلات و قیل و قال ها ، یه جورایی احساس می کنم باید تو این ماه باهاش عشق بازی کنم و یه جورایی احساس می کنم بهم مجوز داده باهاش راحت و بی واسطه حرف بزنم ، باهاش بخندمو باهاش تفریح...
-
بچه ها جمع شوید تابرویم پیش خدا
چهارشنبه 20 مرداد 1389 14:08
دوستان سلام فردا ماه رمضون ، ماه دوسی بیشتر با اون دوستمون که از همه مهربون تره شروع میشه ، بیایم امسالو دلی تر بریم مهمونی ، بیایم خیلی خودمونو درگیر کلیشه های سنتی نکنیم بیاییم بیشتر به خودش و کاراشو مهربونیاشو و بخشندگیاشو هواداشتناشو خیلی چیزای دیگش توجه کنیم و در این موردها باهاش گپ و گفت داشته باشیم بیایم بیشتر...
-
آیینه تمام نمای مردم ما
دوشنبه 18 مرداد 1389 08:14
این تابلو آیینه تمام نمای مردم ماست خواهشمندم شخصی گرفته نشود، نقطه ضعف عمومی است این تابلو آیینه تمام نمای مردم ماست، مردمی که نمیدانند پروفسور به چه کسی اطلاق میشود و حتی نمیدانند چگونه نوشته میشود اما باز هم با استفاده از عناوین استاد و دکتر و پروفسور سعی در ساختن قهرمان برای خودشان هستند. ما چیزی به نام دکتر...
-
احساس جیغ زدنی
شنبه 16 مرداد 1389 17:07
امروز برام روزیست بسیار زیبا ، امروز دلم بسیار تنگ شده برای رفتن به خونه ، برای دیدن روی ماه دو نفری که منتظرم هستن ، امروز من شاد تر از همیشه ام ، امروز را بیش از هر روزی دوست دارم چرا که احساسی بس قشنگ در وجودمه ، ای کاش همیشه این احساس با من باشه وقتی که می خواهم به خونه برم ، ای کاش همه وقتی می خواهند به خونه برن...
-
اندر حکایت ذد ذدی و آینده ی این ماجرا
یکشنبه 10 مرداد 1389 08:39
همسرم می گفت بد جوری هراسانم همش در پی آیینه بین و فال و فنجانم همش حال و روزم از لحاظ روحی اصلا خوب نیست هیچ می پرسی چرا در پای قلیانم همش؟ صبح، بی بی گل برایم یک خبر آورده بود ازهمین رو با تاسف ، کلّه جنبانم همش عاقبت تصویب شد قانون تجدید فراش دارم احساس بدی، غمگین و نالانم همش مثل سیر و سرکه می جوشد دلم ، دلواپسم...
-
جایگاه رفیع
پنجشنبه 7 مرداد 1389 08:19
یک روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت . ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت کرد. ملا نمی دانست که خر از پله بالا می رود، ولی به هیچ وجه از پله پایین نمی آید. هر کاری کرد...
-
به راستی دوست داشتن چه زیباست
دوشنبه 4 مرداد 1389 17:29
وقتی کسی را دوست دارید ، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود . وقتی کسی را دوست دارید ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید . وقتی کسی را دوست دارید ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید . وقتی کسی را دوست دارید ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید . وقتی کسی را دوست...
-
وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم
یکشنبه 3 مرداد 1389 08:17
وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم آرامش را حس کردم. وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم هر روز در خودم تعمق کردم. این مقدمه دوست داشتن خود است. وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم از تنها بودن خوشم آمد، در خلوت سکوت محاصره شدم و شگفت زده به فضای درون وجودم گوش کردم. وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم از طریق گوش...
-
فقر چیست ؟
سهشنبه 29 تیر 1389 14:05
فقر می خواهم بگویم ...... فقر همه جا سر می کشد ....... فقر ، گرسنگی نیست ..... فقر ، عریانی هم نیست ...... فقر ، گاهی زیر شمش های طلا خود را پنهان می کند ......... فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست ....... فقر ، ذهن ها را مبتلا می کند ..... فقر ، بشکه های نفت را در...
-
آیا تو خود بر خود امیری ؟
دوشنبه 28 تیر 1389 10:01
مورچه ای بر صفحه کاغذی می رفت. از نقش ها و خط هایی که بر آن بود حیرت کرد؛ آیا این نقش ها را خود کاغذ آفریده است یا از جایی دیگر است؟ در این اندیشه بود که ناگاه قلمی بر کاغذ فرود آمد و نقشی دیگر گذاشت. مور دانست که این خط و خال از قلم است، نه از کاغذ. نزد مورچگان دیگر رفت و گفت: مرا حقیقتی آشکار شد . گفتند: کدام حقیقت؟...
-
زودتر راه بیفت
دوشنبه 28 تیر 1389 09:01
کاش می دانستی بعداز آن دعوت زیبا به ملاقات خودت من چه حالی بودم خبر دعوت دیدارت چونکه از راه رسید پلک دل باز پرید من سراسیمه به دل بانگ زدم آفرین قلب صبور زود برخیز عزیز جامه تنگ در آر وسراپا به سپیدی تو درآ. وبه چشمم گفتم: باورت می شود ای چشم به ره مانده خیس؟ که پس از این همه مدت ز تو دعوت شده است! چشم خندید و به اشک...
-
فروغ
پنجشنبه 24 تیر 1389 14:17
بر روی ما نگاه خدا خنده می زند، هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایم . زیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوش، پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود، بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا . نام خدا نبردن از آن به که زیر لب، بهر فریب خلق بگوئی خدا خدا . ما را چه غم که شیخ شبی در میان جمع، بر رویمان ببست به شادی...
-
دعای مادر تِرِزا
پنجشنبه 24 تیر 1389 10:51
دعای مادر تِرِزا ای کاش امروزمان پر از صلح و آرامش باشد . ای کاش به خدا آنچنان باور داشته باشید که چرایی برای آنچه هستید به میان نیاورید . ای کاش پیامدهای بیکرانی را که زاییدهَ دعا کردن است را از خاطر نمی بردید . ای کاش از نعماتی که دریافت می دارید استفاده کنید و عشقی که نصیب تان می شود را به دیگران منتقل کنید ای کاش...
-
برهنه خوشحال
پنجشنبه 17 تیر 1389 14:41
برهنه خوشحال پاسبان مردی به راهی دید و گفتا کیستی ؟ گفت : فردی بی خیال و فارغ و آزاده ام گفت : از بهر چه می رقصی و بشکن می زنی ؟ گفت : چون دارای شور و شوق فوق العاده ام گفت : اهل خاک پاک اصفهانی یا اراک ؟ گفت : اهل شهر آباد و خوش آباده ام گفت : خیلی شاد هستی ، باده لابد خورده ای گفت : هم از باده خور بیزارم ، هم از...
-
بهشت کجاست ؟
پنجشنبه 17 تیر 1389 08:05
بهشت کجاست ؟ نظر شما چیست ؟ 81 درصد آمریکایی ها و 51 درصد بریتانیایی ها به وجود بهشت اعتقاد دارند. اما سوالی که اینجا مطرح است این است که بهشت چه شکلی است ؟ در طول تاریخ بیشتر کسانی که به بهشت اعتقاد داشته اند آن را غیر قابل توصیف خوانده اند! از نظر نگارنده شکل بهشت در طول تاریخ متغییر بوده است. "تو بگو بهشت چه...
-
مدرسه ای می سازیم
چهارشنبه 16 تیر 1389 15:22
در مجالی که برایم باقیست باز همراه شما مدرسه ای می سازیم که در آن همواره اول صبح به زبانی ساده مهر تدریس کنند و بگویند خدا خالق زیبایی و سراینده ی عشق آفریننده ماست مهربانیست که ما را به نکویی دانایی زیبایی و به خود می خواند جنتی دارد نزدیک ، زیبا و بزرگ دوزخی دارد به گمانم کوچک و بعید در پی سودایی ست که ببخشد ما را و...