پرواز عشق

بیاییم پرواز عشق را از پروانه بیاموزیم

پرواز عشق

بیاییم پرواز عشق را از پروانه بیاموزیم

یکی بود یکی نبود



یکی بود و یکی نبود

عاشقش بودم عاشقم نبود

وقتی عاشقم شد که دیگه دیر شده بود

حالا می فهمم که چرا اول قصه ها میگن


یکی بود یکی نبود


یکی بود یکی نبود . این داستان زندگی ماست .

همیشه همین بوده . یکی بود یکی نبود .

در اذهان شرقی مان نمی گنجد با هم بودن .

با هم ساختن . برای بودن یکی ، باید دیگری نباشد.

هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود ، که یکی بود ، دیگری هم بود .

همه با هم بودند . و ما اسیر این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم .

از دارایی ، از آبرو ، از هستی . انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست .

هیچ کس نمیداند ، جز ما . هیچ کس نمی فهمد جز ما .

و آن کس که نمی داند و نمی فهمد ، ارزشی ندارد ، حتی برای زیستن .

و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم .

هنر نبودن دیگری



نظرات 1 + ارسال نظر
یه دوست سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 09:54

من هستم تو هم هستی کنار هم همدل
با همه تفاوت هایی که داریم چه از نظر فکری چه از نظر عقیده و هزارتای دیگر
اما بودنمان کنار هم طیف زیباییست
درود بیکران

درود بیکران

باید اول ازت تشکر کنم بخاطر ارسال این مطلب ، دیم اینکه ای کاش ما مردم این روزگار می توانستیم از تفاوت هایمان در جهت توسعه ی شخصیت هایمان بهره ببریم و تفاوت ها رو سد راه نبینیم ، سیم اینکه باهم بودن رو فقط برای تقویت مشترکاتمان نخواهیم و یاد بگیریم که از اختلاف نظر ها نکات جدید بیاموزیم و بدنبال تصحیح راهمان باشیم نه اینکه فقط با تعصب اصرار بر نظرات گذشته داشته باشیم.

به امید اینکه روزی ما مردم این سرزمین به این بالندگی برسیم

سپاس بسیار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد