پرواز عشق

بیاییم پرواز عشق را از پروانه بیاموزیم

پرواز عشق

بیاییم پرواز عشق را از پروانه بیاموزیم

آیا تو خود بر خود امیری ؟



مورچه ای بر صفحه کاغذی می رفت. از نقش ها و خط هایی که بر آن بود حیرت کرد؛ آیا این نقش ها را خود کاغذ آفریده است یا از جایی دیگر است؟


در این اندیشه بود که ناگاه قلمی بر کاغذ فرود آمد و نقشی دیگر گذاشت. مور دانست که این خط و خال از قلم است، نه از کاغذ. نزد مورچگان دیگر رفت و گفت: مرا حقیقتی آشکار شد.
گفتند: کدام حقیقت؟


گفت: بر من کشف شد که کاغذ از خود نقشی ندارد و هر چه هست
از گردش قلم است. ما چون سر به زیر داریم فقط صفحه می بینیم؛ اگر سر برداریم و به بالا بنگریم قلمی روان خواهیم دید که می چرخد و نقش و نگار می آفریند.


در میان مورچگان، یکی خندید. سبب را پرسیدند.
گفت: این کشف بزرگ را من نیز کرده بودم؛ لیک پس از عمری گشت و گذار روی صفحات  دانستم که آن قلم نیز اسیر دستی است که او را می چرخاند و به هر سوی می گرداند. انصاف بده که کشف من عظیم تر و شگفت تر است


همگان اقرار دادند به بزرگی کشف وی. او را بزرگ خود شمردند و سلطان عارفان و رئیس فیلسوفان خواندند؛ چون تا کنون می پنداشتند که نقش از کاغذ است و اکنون علم یافتند که آفریدگار نقش ها نه کاغذ و نه قلم است، بلکه آن دو خود اسیر دیگری اند


این بار موری دیگر گریست. موران سبب گریه اش را پرسیدند. گفت: عمری بر ما گذشت تا دانستیم که نقش را قلم می زند، نه کاغذ. اکنون بر ما معلوم شد که قلم نیز اسیر است، نه امیر. ندانم که آیا آن امیری که قلم را می گرداند به واقع امیر است، یا او نیز اسیر امیر دیگری است و این اسیران کی به امیری می رسند که او را امیر نیست ؟!



نظرات 1 + ارسال نظر
یه دوست دوشنبه 28 تیر 1389 ساعت 12:51

سلامی به بلندای نگاهت و به ژرفای آرامش لبخندت دوست من
هر یک از ما اسیریم مادام که در بند محدودیت ها و باورهایمان قرار گیریم و این فقط اندیشه است که از این بند رهایمان می کند
باورهایی که دست و پا گیرمان می شود برای نوشتن برای گفتن و برای ترسیم کردن
می خواهم از این به بعد بی اسارت بنویسم
بدون اسارت....
یا حق تا بعد

سلامی به پهنای دشت آزادی

برات آرزوی قامتی استوار در راه آزادگی دارم،امیدوارم همه ی نوع بشر روزی به این فهم و شعور متعالی دست یابند که بتوانند به خود بقبولاند که بالاترین مرتبه های انسانی ،احساس رها بودن است از قید و بند همه ی اما و اگر هاست . همه ی انچه تعلق نام می گیرد . ای کاش بتوانیم جزحق نبینیمو بلند مرتبه تر از حق کلام و رفتاری برایمان تعریف نشود.

البته این آرزویی بس شگرف و دوست داشتنیست . اما دست یافتن به آن هم به اندازه ی عمق بسیار آن دشوار ، لیک برای بنده ای که فهمیده باشد انسان است قابل دسترس.

یه حق تا بعد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد