پرواز عشق

بیاییم پرواز عشق را از پروانه بیاموزیم

پرواز عشق

بیاییم پرواز عشق را از پروانه بیاموزیم

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم




وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم


آرامش را حس کردم.

 
وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم
 

هر روز در خودم تعمق کردم. این مقدمه دوست داشتن خود است.

 

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم


از تنها بودن خوشم آمد، در خلوت سکوت محاصره شدم

و شگفت زده به فضای درون وجودم گوش کردم.

   

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم


از طریق گوش کردن به ندای وجدانم، خودم رئیس خودم شدم.

این طوری خدا با من صحبت می کند، این ندای درونی من است.

 

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم


خودم را بی جهت خسته نمی کردم.

 

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم


در خود حضور یک احساس معنوی را حس کردم که مرا هدایت می کند،

سپس یاد گرفتم که به این نیروی معنوی اطمینان کنم و با آن زندگی کنم.

 

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم


دیگر آرزو نداشتم که زندگی ام طور دیگری باشد.

به این نتیجه رسیدم که زندگی فعلی برای سیر تکاملی ام مناسب ترین است.

 

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم


دیگر احتیاجی نداشتم که به وسیله چیزها یا مردم احساس امنیت کنم.

    

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم


آن قسمت از وجودم یا روحم که همیشه تشنه توجه بود، ارضا شد

و این شروعی برای پیدایش آرامش درون بود.

این جا بود که توانستم شفاف تر ببینم.

 

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم


فهمیدم که در مکان درست و زمان درستی قرار دارم، سپس راحت شدم.

 

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم


برای خودم رختخواب پر قو خریدم.

 

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم


خصوصیتی را که می گفت همیشه باید ایده آل باشم ترک کردم،

آن دیو لذت کش را.

 

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم


بیشتر به خودم احترام گذاشتم.

 

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم


تمام احساساتم را حس کردم. آنها را بررسی نکردم، بلکه واقعاً حس کردم.

   

وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم


فهمیدم که ذهن من می تواند مرا آزار دهد،

یا گول بزند، ولی اگر از آن در راه قلب و درونم استفاده کنم،

می تواند ابزار بسیار سودمندی باشد.


نظرات 1 + ارسال نظر
یه دوست یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 20:31

سلام
وقتی خودم را به قدر کافی دوست دارم
می دانم که منحصر به فردم و برای رسیدن به خودی که می خواهم باشم گام بر می دارم نه خودی که در ذهن دیگران از من وجود دارد

وقتی خودم را به قدر کافی دوست دارم
با تمام لحظه هایم لبخند می زنم
وقتی خودم را به قدر کافی دوست دارم
می دانم هیچ چیز و هیچ کسی ارزش ایجاد حس نفرت را در من ندارد

وقتی خودم را به قدر کافی دوست دارم
یاد می گیرم که با احترام به خودم حقوق خود را محترم بدارم و برایشان تلاش کنم

وقتی خودم را دوست دارم
آرامم واین آرامش را به همگان هدیه می کنم
یا حق تا بعد

واقعا

دلپذیر و دلنشین بود

برات آرامشی را آرزو دارم که

بتوانی آن را به دیگران هم منتقل کنی

بای تا های

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد