-
شوق
سهشنبه 17 شهریور 1388 14:36
یاد داری که زمن خنده کنان پرسیدی چه رهآورد سفر دارم از این راه دراز ؟ چهره ام را بنگر تا به تو پاسخ گوید اشک شوقی که فروخفته به چشمان نیاز چه رهآورد سفر دارم ای مایه عمر؟ سینه ای سوخته در حسرت یک عشق محال نگهی گمشده در پرده رویایی دور پیکری ملتهب از خواهش سوزان وصال چه رهآورد سفر دارم ... ای مایه عمر ؟ دیدگانی همه از...
-
آموخته ام که...
سهشنبه 17 شهریور 1388 09:19
آموخته ام ...... بهترین کلاس درس دنیا کلاسی است که زیر پای پیر ترین فرد دنیاست آموخته ام ...... وقتی که عاشق هستید عشق شما در ظاهر نیز نمایان می شود آموخته ام ...... تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید : تومرا . شاد کردی آموخته ام ...... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی ( نه ) گفت آموخته...
-
قرمز و آبی
دوشنبه 16 شهریور 1388 14:28
شنیدم در زمان خسرو پرویز گرفتند آدمی را توی تبریز به جرم نقض قانون اساسی و بعض گفتمان های سیاسی ولی آن مرد دور اندیش، از پیش قراری را نهاده با زن خویش که از زندان اگر آمد زمانی به نام من پیامی یا نشانی اگر خودکار آبی بود متنش بدان باشد درست و بی غل و غش اگر با رنگ قرمز بود خودکار بدان باشد تمام از روی اجبار تمامش از...
-
سلام دنیا
یکشنبه 15 شهریور 1388 17:45
شروعی از برای یک زندگی در یک محیط مجازی بسم الله ....