پرواز عشق

بیاییم پرواز عشق را از پروانه بیاموزیم

پرواز عشق

بیاییم پرواز عشق را از پروانه بیاموزیم

قصه ی نسل ما


امروز یکی از روز های خداست


امروز من دوست دارم بنویسم


امروز می خواهم از تاریخ بنویسم


اما نه


از روزگار خودمان بنویسم بهتره


شاید هم بهتر باشه از آیندگان بنویسم


بنظر شما که دارید الان این سطور را با سرعت برق و باد اسکن می کنید و با خود می گویید اینم بابا امروز افتاده تو حوض چه کنم چه کنم...............


آیندگان در مورد ما


( این نسل باهوش و متفکر - این اهالی فرهنگ و این کسانی که هیچ کس و هیچ جارو جز خودشون قبول ندارن و همیشه در کف افسانه های تاریخیمان مونده ایم و فکر می کنیم تازه بعد از این دنیا هم خداوند بهشتش رو برای ملت ما و یه چند تا از هم مذهبامون توی بقیه ی دنیای پهناور خلق کرده و ......خیلی ترین های دیگه که حالم از به زبون آوردنشون بهم می خوره )


چی می گن ؟؟؟


چه الفاظی رو برای توصیف مردم حوالی قرن بیست و یکم کشور پهناور و فرهنگی و تاریخی ایران سربلند بکار خواهند برد ؟؟؟


لطفا نظر خودتون رو بدون ...... بیان نمایید


تا ببینیم این قصه ی ناتمام من به یک قصه ی با پایان خوب بدل میشه یا اینکه به یک غصه تبدیل میشه...... من که همیشه بین دوستان به آدم نیمه ی پر لیوان بین معروفم اما ببینیم ته این قصه چی در میاد


بریم و ببینیم


القصه....



نظرات 14 + ارسال نظر
یه دوست سه‌شنبه 31 فروردین 1389 ساعت 23:14

سلام ودرود
بعد می ام و این روایت را برات کامل می کنم
من هم همیشه نیمه پر لیوان را دیدم اما این روزها گاهی فکر می کنم اصلا نیمه پری وجود نداره که حداقل دلت را بهش خوش کنی.
باز هم میام برای تکمیل این قصه
یا حق تا بعد

منتظر نظرات کامل و قابل تاملت هستم

می دونم با اومدن نظرات خوب شما دوستان

حتما قصه یا غصه ی جالبی خواهد شد

منتظرم

هم منتظر تو و هم همه ی دوستای گل دیگم

تانیش پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1389 ساعت 00:48

به نظر من، آیندگان به ما میخندن. اونم از نوع شدیدش.
میگن: اینا فقط خرابکاری کردن: چه از نظر روابط سیاسی و خارجی مون (هر روز داره از تعداد کشورهایی که ما ایرانی ها میتونیم بریم و بهمون ویزا میدن، کمتر میشه) چه به لحاظ اوضاع داخلی کشورمون (به عنوان مثال: وضعیت میراث تاریخی و محیط زیستمون اصلا جالب نیست) .
میگن کسایی بودن که فقط چسبیدن به گذشته ی خودشون و یا به یه آینده ی آرمانی چشم دوختن که بهش هم نرسیدن. تو زمان حال زندگی نکردن.

یه دوست شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 10:19

مردم بیشتر از اینکه به پدر و مادرشون شبیه باشند به رهبرانشون شبیه هستند
و اما وقتی هنوز با جمعیت بین 70 تا 80 میلیون از پس سیر کردن شکم خیلی ها بر نی آییم نمی دونم آقایان کجای این دنیا زندگی می کنند که می خواهند این جمعیت را تا 130 میلیون هم رشد بدهند
مردمی هستیم پر از تناقض همه می دونیم دروغ بده ریا بده و هزار و یک چیز بد دیگه را از خوب تمیز می دهیم اما همیشه مهیا هستیم برای انتخاب بدترین ها و گاهی هم مجبورمان می کنند به بدترین ها. می رویم جمکران عریضه می اندازیم در چاهی که می دانیم هیچ کسی آنها را نمی خواند و اگر اعتقاد داریم به آمدن منجی اعتقادی هم داریم به اینکه همه اسرار برایش از پرده برون است ولی نمی دانم چرا باز باید عریضه بنویسیم و هزار و یک کار دیگری که مذهبی هایمان انجام می دهند و هیچ کذام با عقل جور در نمی آید.
این گوشه ای بود به نظرم آیندگان ما را مردم با هوش نادان خطاب خواهند کرد
و دوباره می آیم و می نویسم از این قصه پر غصه روزگار ما
نسلی که در هر روزش با یک نوع پدیده زندگی خراب کن همراه بوده
آرزویم این است که در کشوری زندگی می کردم که به انسان برای انسان بودنش ارزش می گذاشتند اما لا دین بودند
کم کم خیلی ها باورشان شده که همه مشکلاتمان از دین است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!

آشنا24 یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 08:51

خوشبحال شما که همیشه نیمه پر لیوان رو میبینید
اما من معمولا منفی میبینم بعضی مواقع هم اصلا لیوانی نمیبینم که نیمه پر یا خالی باشه
به هر حال همیشه این قصه ی غصه ها وجود داره و وجود خواهد داشت
تا زمانی که آدمها به کوچکترین مسائل فرهنگی مثل انداختن جلد یه شکلات
روی زمین در مکانهای عمومی(این کار واسه من از هزارتا فحش بدتره
نمیشه گفت با فرهنگ نسل ما از ریشه خراب شده بازم خدارو شکر که
هنوز آدمهای بافرهنگ مثل شما وجود داره که به فکر این چیزا میافته
ولی کاشکی میشد این حرفها و گفته ها هم به گوش آدمهای بافرهنگ میرسید و
واسه این مشکلات راهی پیدا میکرد
اما دریغ هرسال دریغ از پارسال

متشکرم از اظهار نظرتون اما

هنوز به سوال جوابی نداده اید ؟؟؟

لطفتان مستدام

فائزه یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 09:01

باسلام و عرض ادب خدمت شما دوست گرامیم

به نظر من در مورد جامعه ما ایران اظهار نظر کردن کار ساده ای نیست. نسل ایران ما نسلی است که اصالت خودش رو در پرتو بعضی شعارها از دست داده . نسلی که به نظر من یکی از مستعد ترین نسلهاست ولی متاسفانه به دلیل از بین رفتن فرهنگ و یا به طور جامع تر بدلیل انحطاط فرهنگ غنی ایرانی به فرهنگی نامانوس تبدیل شده است.
نسل ما نسلی است که از دوران های مختلف تحت هجوم فرهنگی واقع شده است. شاید من الان از نظر تاریخ حضور ذهن نداشته باشم ولی از بین رفتن فرهنگ ما برمیگردد به زمان حمله اعراب به ایران. نسل مادارای فرهنگی به ارث برده از نسل قاجاریه و حکومت پهلوی و ..... است.
پس لطفا در این مقوله حق به جانب قضاوت نکنید که چه بسا مردم عزیز ما اگر شرایط اجتماعی مناسبی می داشتند بی شک یکی از بهترین و متمدن ترین مردم دنیا محسوب میشدند.
من به نوبه خودم دلم به حال جوانها و آیندگانمان میسوزد و امید آن دارم که شرایط بهتری در آینده حاکم بر جامعه ما شود که در غیر این صورت انتظاری بیش از این نبایست داشت.

afsane یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 12:20

واقعأ سوال به جایی. اتفاقأ چند روز پیش داشتم به همین موضوع فکر میکردم ولی هر چی فکر کردم به هیچ جایی نرسیدم. با خودم گفتم ما این همه به گذشته ها مون افتخار میکنیم ولی خودمون برا آینده ها مون چه کار کردیم ما حتی نمیتونیم اونجور که دوست داریم زندگی کنیم. تبدیل شدیم به یه مشت مصرف کننده که برای پیشرفت هیچ میلی نداره یا اگه هم داره نمیذازن کاری کنه. دلم خیلی برا خودمون میسوزه، باید تا دیرتر از این نشده یه کاری کنیم. باید یه قدم مثبت برداریم.
خیلی دوست داشتم بگم آیندگان به ما افتخار خواهند کرد ولی واقعأ چنین اتفاقی نخواهد افتاد مگر اینکه از همین حالا بلند شیم و یه کاری بکنیم.
امیدوارم یه روز برسه که بتونید این قصه رو خوب تموم کنید.

متشکرم از نظرت دوست عزیز

اگه به نتایج دیگه ای هم رسیدی حتما بیا و دوباره نظرت رو بنویس - چون آدما در شرایط مختلف متفاوت فکر می کنن و ممکنه یه جرقه ای بشه یه راه حل خوب - بازم منتظرتم

استقلال 2010 دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 15:43 http://esteghlal-2010.blogsky.com

می گن :« ماها چقدر بدبختیم . » من چمیدونم چی می گن .
از زیر زبون نتیجم می کشم بیرون که چی می گن . D:

حالا چرا خودتو ناراحت می کنی
باشه منتظر میشیم ببینیم نتیجت چی میگه

در هر حال ممنون

[ بدون نام ] دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 21:54

اونا موفق ترن و باهوش تر و راحت تر آزادی و بدست میارن چون به قول معروف همین الان بچه ها دیپلمه به دنیا میان البته شاید یه سری از آیندگان مثل آدمای الان نیمه خالی لیوان باشن یا مثل ما که هم به گذشته گانمون فکر میکنیم هم به آینده اما من نیمه پر لیوان و تو آینده تو بیشتر مسایل میبینم

سلام و مرسی از نظرت

اما چرا خودت رو معرفی نکردی ؟

منتظرم

یه دوست چهارشنبه 8 اردیبهشت 1389 ساعت 09:56

سلام
و اما برگشتم تا از ادامه این قصه پر غصه ای بنویسم که گاهی رگه هایی از نور هم در آن به تلالو در می آید شاید بگی چقدر منفی بین شدی دوست من؟ اما دیگه کم کم دارم تمرین می کنم واقعیت ها را ببینم تا بهتر بتونم برای آینده ام تصمیم بگیرم
و اما در مورد این جامعه خوبی هایی هم توش هست و یکی استعدادهایی که خدادادی است اما این هم به نوعی هم خوب و هم بد. استعدادهایی که خیلی از انها مجبور به مهاجرت می شن برای شکوفا شدنشون و باقی که می مانند در گیر روزمرگی...
و همین سوالی که من تو وبلاگم پرسیده بودم آیا حاضر بودید به این دنیا انتخابی قدم بگذارید و در عجبم با این همه مشکلات ما خیلی ها گفتند با کمال میل و این شوق زیستن قابل تقدیره و ارزشمند.مردم ما می توانند مردم خوبی باشند اگه در مسیر صحیح هدایت بشوند و سبک زندگی آنها را به انتخاب بین بد و بدتر مجبور نکنه.
افسردگی این روزها تو خیلی از هموطنانم دیده می شه افسردگی که اگه ادامه پیدا کنه باعث رخوت می شه و باید زودتر یه کاری براش انجام دادو هر یک ما مسئولیم تا به نوعی این رخوت را از فضای جامعه مان دور کنیم
قصه عجیبی است قصه مردم سرزمین من و امیدوارم برای آیندگان پر غصه نباشد...
یا حق تا بعد

سلام دوست متفکر من

خوشحال شدم که از جنبه ای دیگر هم این سوال رو پاسخ گفتی - منتظر دیدن و شنیدن دیگر زوایای ذهن شفافت در مورد این سوال هستم - پس تا دیدن جنبه ای دیگر از این سوال بای

دوست۲۴ پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1389 ساعت 12:23

سلام دوباره
میدونید بنظرم چی میگن
در مورد ما مینویسند با توجه به غنی بودن تمدن آریایها و سپس به وجود آمدن تمدن کوروش کبیر و بناهای بجا مانده که این ادعا را ثابت می کند سوال بزرگی که وجود دارد این است که چرا پس از چند قرن تمدن ِ یکهو همه چیز رکود کرد
در صورتیکه دنیا می دوید و جلو میرفت ایرانیهایی که در تمدن غرق بودن تنزل کردند
در ظاهر به تمام پیشرفتهای دنیا دسترسی داشتند اما فرهنگ استفاده را گم کرده بودند(واقعا گم کرده بودند یا خودشون رو به اون راه زده بودند؟
به همین جهت بررسی لازم است بر روی دی ان ای آخرین نسل آنها (البته اگه دی ان ای در وجودش بوده باشه) تا شاید جهش اشتباه ژنتیکیشان را بیابیم
(البته اگر برااشون مهم باشه که در مورد تمدن بی تمدن ما کسب اطلاع کنند)

مرسی - اینم نظر متفاوت و قابل تاملیست - بازم تشکر دوست گلم

Morteza``` پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1389 ساعت 14:04

BE NAZARE MAN ASALAN OONA BE MA FEKR NAMIKONAN BE HAMON DALIL KE MA BE MARDOM 100 SAL PISH FEKR NAMIKONIM VA SARGOZASHTESHOONO MOTALEE NAMIKONIM VA FAGHAT JELOI BINI MONO MIBINIM . TARIKH HAMINTOR BARIA MA TEKRAR MISHE .

خب چون فینگلیش نوشتی و خوندنش عذاب آوره - خودم فارسیش می کنم تا دیگرون مثل من زجر نکشن برای خوندن این متن

مرتضی نوشته :

بنظر من اصلا اونا به ما فکر نمی کنن به همون دلیلی که ما به مردم 100 سال پیش فکر نمی کنیم و سرگذشتشونو مطالعه نمی کنیم و فقط جلوی بینیمونو میبینیم.تاریخ همینطور برای ما تکرار میشه

مرسی دوست عزیزم - از نظرت خوشم اومد اینم یه جنبش هست - منتظر جنبه های دیگش هستم -حتما بازم بیا و نظر بزار

نوشین شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 20:13 http://WWW.TOSS.BLOGSKY.COM

اونی که اسم نداره منم

شیفته یکشنبه 12 اردیبهشت 1389 ساعت 11:28

سلام ودرود
این بار می خوام باز هم از غصه های این مردم بنویسم مردمی که گاهی تمام تلاششان برای به رخ کشیدن دارایی هایشان شده بعضی وقتها تو مهمونی ها عروسی ها و جمع های خانوادگی خیلی از ماها افرادی را می بینی که انگار کاری ندارند غیر از اینکه نیشی را به جان عزیزترین کسانشان بزنندحال یا با کلام نابه جا نگاه نابه جا و یا پرسشی نابه جا
انگار فقط اینطور آرامش را حس میکنند در نا آرام کردن دیگران...

مرسی از حضورت

درسته اینم یکی دیگه از اصول مترقی ما شده ایروزا

چه کنیم - احتمالا بیش از این از دستمون برنمیاد

و گر نه کوتاهی نمی کردیم - بازم متشکرم از نظرت

[ بدون نام ] سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1389 ساعت 14:01

بهمن بیگی دو کتاب خاطرات دارد: اگر قره قاج نبود و ایل من ٬ بخارای من.

انتشارات تخت جمشید منتشرش کرده که اینجا اطلاعاتش هست.

به همه آنها که ذره ای احساس نا امیدی می کنند ازاینکه چرا جهان سومی باقی مانده ایم می گویم این کتابها را بخوانند... جهان سومی باقی مانده ایم چون شجاعت٬ عقل و عشق بهمن بیگی در درس خوانده هایمان نبوده است. وگرنه زود خسته شدن٬ خیانت به سرزمین و کوچ که تا بوده توی تاریخمان هست .... نه مذهب نه هیچ رئیس جمهور ونه هیچ استعمارگری دلیل عقب ماندگیمان نیست. جز خودمان. این را خوب خوب از خواندن این خاطرات ٬ با شرمندگی تمام٬ خواهیم فهمید.

سلام

متاسفانه یادتان رفته که خودتون رو معرفی کنین - لطفا در پیامی دیگر این کارو بکنین - بسیار نظرتون هم عمیق بود - باید ما هم این کتب را مطالعه کنیم تا ببینیم ما هم با شما هم داستانیم یا خیر

متشکرم دوست عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد