با کراوات به دیدار خدا رفتم و شد برخلاف جهت اهل ریا رفتم و شد ریش خود را ز ادب صاف نمودم با تیغ همچنان آینه با صدق و صفا رفتم و شد حمد را خواندم و آن مد"ولاالضالین"را ننمودم ز ته حلق ادا رفتم و شد مدعی گفت چرا رفتی و چون رفتی و کی؟ من دلباخته بی چون و چرا رفتم وشد مسجد و دیر و خرابات به دادم نرسید فارغ از کشمکش این دو سه تا رفتم و شد گفتم ای دل به خدا هست خدا هادی تو تا بدینسان شدم از خلق رها رفتم و شد تو به امید عمل رفتی و ماندی در راه من در این راه به امید خدا رفتم و شد زنده یاد بلبل گویا ( شاعر توفیق و گل آقا )
سلام به دوست همیشگی
دوست خوبم خدای ما آدمها تو دلمونه تو نگاهمون تو تک تک نفسهامون نزدیک نزدیک اما ما آنقدر دست نیافتنی و دور فرضش کردیم که رسیدنی برامون در کار نیست ...