امروز ظهر شیطان را دیدم
نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمی داشت
گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟
بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند...
شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!
گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا
سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟
گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم
دیدم انسانها،
آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام می دادم،
روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام می دهند.
اینان را به شیطان چه نیاز است؟
سلام
متنی که نوشته بودی یه جورایی من را به فکرانداخت که قرار ما آدمها به کجا کشانده بشویم.این روزها وسوسه های شیطانی گاهی خودش را چنان در قالب های موجهی به نظاره می گذاره که بسیاری را به گمراهی می کشاند ولی من یقین دارم که وجدان ما ادمها جایی است که می توان در آن به قضاوت پرداخت در باره تمام قضاوت ها و افکار و رفتار ناشایستی که سعی می کنیم به نام هر چیزی توجیهی بر آن پیدا کنیم.و خدایا ما را به راه راست هدایت فرما و از گمراهان و از همه بدتر کسانی که به آگاهی باعث گمراهی دیگران هم می شوند قرار نده آمین
یا حق تا بعد
خوشبختی ما در سه جمله است:
تجربه از دیروز
استفاده از امروز
وامید به فردا
ولی ما با سه جمله دیگر زندگیمان راتباه می سازیم
حسرت دیروز
اتلاف امروز و ترس از فردا
( دکتر شریعتی )
یاحق تا بعد
تو این زمونه شیطان تو دل بنده های خدا داره خدایی میکنه و آدما تو خوابن خدا به داده هممون برسه بجایی که شیطان داده بنده های خدا رو با گناه ساکت کنه
نوشته قشنگیه.